سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را سه نشانه باشد : شناخت خدا و آنچه نیکو و بد می دارد . [امام علی علیه السلام]
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 7
بسم الله النور

ابرها بی تاب باریدن بودند و آسمان تنها بغض کرده بود. زمینیان در چرخش ثانیه ها خود را گم کرده بودند. گم کرده ای داشتند نا آشنا. دلی بیتاب.و بی خبر بودند که وزش کدامین نسیم دلشان را لرزانده بود. میدویدند . به دنبال هیچ و پوچ زمین.
زمینیان ، رباط هایی شده بودند بی حس؛ بی عقل ؛ بی درک ؛ بی فهم ؛ نه بهتر بگویم زمینیانی بی خویشتن انسانهایی جدا از هویتی به نام انسانیت.
و خورشید می رفت و می آمد...
اما مشکل آنجا بود که انسان هر چه از خویش دور شود باز فریادی از دورن او را می خواند به سمت آسمان. این زمینیان محتاج پرستش بودند و خدایی گم شده در منیت رباط گونه خویش داشتند. خدایی و خودی گم شده. آن زمان بود که سامری محصول پرده غفلت زدگی را به خدایی آورد. و انسانها به جای جستجوی خدای خویش و پرستش او، گوسفند خدا شدند. دیگر سخنان هارون را گوشی شنونده نبود. حتی با بازگشت موسی پیمبر هم آنها راه خویش را تغییر نمیدادند...
و خورشید می رفت و می آمد...
این روایت گوسفند سامری و انسانهای خفته آنقدر تکرار گشت که تاریخ آن را از بر شد.
و هنوز هم زمینیان خفته اند و گوسفند سامری میپرستند،و هنوز هم هارون و موسی فریاد حق پرستی میکشند، و هنوز هم انسانها جدایند از خویش ، کر در برابر فریادهایی که به سوی آسمان می خوانندشان، و هنوز هم انسانها رباط هایی بی حس و بی عقل و ... همان انسانهایی بی انسانیت! و هنوز با گمشده ای به نام خود و خدا...

                                       کاش میفهمیدن دارن غرق میشن. کاش دستاشونو برای نجات به سمت آسمون دراز میکردن...

ثانیه ها میگذرند حتی اگر ما به روی خویش نیاوریم ...
این روزها عجب صدای هارون و موسی بلندتر به گوش میرسد...
راستی تو هم دلتنگ خدایی؟ تو هم این روزها دلت برای خویشتن و خدایت تنگ شده است؟ تو هم به دنبال قطره ای از آسمان میگردی؟
تا آسمان دلت باریدن نگیرد و صدای العفوت از عمق جان به گوش ابرها نرسد، آسمان زمین هم باریدن نخواهد گرفت.حتی اگر رمضان ، ماه رحمت و میهمانی خدا هزاران بار بیاید و برود...
...
التماس دعا(روش یه خط سرخ)
یاعلی
 نوشته شده توسط محیا مهدوی در جمعه 86/6/23 و ساعت 2:44 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
روز قدس را تحریم کنیم!
علی محکوم است به کشته شدن چون من عاشق او هستم!
با اشک، بی دل ،خسته، نا امید... میشود رفت آیا؟...
رمضان سیری چند؟